تهران - تحریریه - دکتر ایرج توتونچیان بزرگترین اقتصاددان و متخصص بانکداری اسلامی، در یادداشتی به آثار سفته بازی بر اقتصاد و جامعه و رسالت اقتصاددانان در برابر مالیه چی ها پرداخت.
به گزارش تحریریه، دکتر ایرج توتونچیان می تویسد: آیا مشکلات پیچیده اقتصادی کشور با سوق دادن افراد به سفته بازی در بورس حل می شود؟ Either you have to be part of the solution, or you are going to be part of the problem. این پیام پستی عکس العملی است در خصوص آگهی که قرار است دو نفر از اقتصاددانان عزیز و همکار گرامی کشورمان در اول تیر ماه در مورد بورس جلسه ای ترتیب دهند. متاسفانه نتوانستم به موقع اطلاعات بیشتری از محتوای این جلسه بدست بیاورم .در هر صورت روی سخن این پیام دو اقتصاددان جوانی هست که قرار است چنین جلسه ای را اداره کرده و مجری آن باشند. من همانند گذشته علمی- طولانی خود در این دوران حساس و مشکلات فراوان اقتصادی وظیفه علمی خود میدانم که در مواردی که در تخصص من بوده و برای جلوگیری از انحراف نیاز به توضیح دارد اظهار نظر کنم. شرایط موجود کشور ایجاب میکند که مسائل علمی با حزم بیشتر و درک عمیق تراز شرایط موجودمطرح شود. زیرا عدم توجه به این دو نکته آثار سوء سنگین اقتصادی به انبوه مشکلات اضافه میکند. گرچه هنوزجلسه مذکور شروع نشده ولی قابل پیش بینی هست که محتوای آن چه خواهد بود و مهم تر از آن نتیجه این جلسه خواهد بود و آن این که به پیروی ازتجربه گذشته از متخصصین مالیه توصیه خواهند کرد که مردم به بازار بورس اعتماد کرده و به اصطلاح غلط "سرمایه گذاری "کنند که این "سرمایه گذاری "باعث رشد اقتصادی میشود و قس علیهذا. مرکز ثقل من در همین نکته نهفته است. من در این خصوص به سه وجه مرتبط بهم و به اختصارو در ساده ترین وجه می پردازم. منظور از "ساده ترین وجه "آن است که برای جلوگیری از بروز ابهام از ذکر دستاوردهای علمی خود صرفنظر کرده و برای پیش بردن بحث از غلط های مصطلح اقتصادی استفاده میکنم 1- مفهوم "سرمایه گذاری "از نظر اقتصادی و اینکه رونق بورس یعنی رشد اقتصادی و 2 - توانمندی علمی و هدف متخصصین مالیه 3- نقش اقتصاددان در شرائط موجود جامعه (ایران )در مقابل متخصصین مالیه. و اما وجه اول: سرمایه گذاری - که یک مفهوم روانه است- در اقتصاد به معنای تغییر در انباره سرمایه می باشد که با استفاده از حروفی که مکررا در اقتصاد به کار می رود در ساده ترین و معنادارترین حالت چنین نوشته می شود: در خصوص بورس (اوراق بهادار )لازم است دو سطح آن را مد نظرقرار دهیم و بدانیم که سخنگویان چنین جلساتی در کدام سطح قرار گرفته اند. در سطح اول (یعنی بازار اولیه )که سهام جدید هم برای توسعه و هم برای ایجاد واحد تولیدی بکار می رود وارقام اعلام شده دستکاری نشده باشد که همواره مورد تایید تمام اقتصاددانان می باشد. سطح دوم که به بازار ثانویه شهرت دارد بسیار بحث انگیز است .اینکه بازار ثانویه برای مبادله اوراق بها دار ضرورت دارد تردیدی نیست. آنچه که در پشت صحنه این بازاری که در حد غیرقابل تصوردر مراحل محتلف دستکاری می شود مورد بحث ما هست .مسلم است که جایگاه بورس (منظور بازار ثانویه است )در اقتصادی که همطراز "بازی با حاصل جمع صفر" نظام سرمایه داری است یک قمار خانه است که بنا به تعریف کل مبلغ باخت برابر است با کل مبلغ برد. در این بازار اولا اوراق بهادار دست به دست میگردد ثانیا مایه اولیه این بازارریسک تصنعی و ساختگی است که در فقه اسلامی مطلقا مردود است مانند قمار. مثال روشن آن شیر یا خط کردن یک سکه است. از آنجا که نتیجه برای طرف مقابل مجهول است معامله باطل میباشد. در این بازار که به حق آنرا قمارخانه نامیده اند خریدار اوراق بها دار نمیداند که چه چیزی میخرد یعنی فردا برای ورقه بها دار خود چه اتفاقی می افتد آیا ارزش آن بالا میرود یا پایین می آید؟ ثالثا برای ایجاد ریسک ساختگی و ایجاد هیجان برای اغفال عامه مردم صراحتا بازار گردانی میکنند و عامه مردم به اخباری که دهان به دهان میگردد توجه میکنند گوئی که حقایق برای ایشان روشن شده باشد. رابعا این بازار گردانی تا حدی انجام میشود که حداقل بازدهی آن نرخ بهره بانکی میباشد و قاعده بازی با حاصل جمع صفر همچنان بر قرار است. خامسا معاملات بورس سبب ایجاد نرخ بهره جدیدی خواهد بود (یعنی نرخ بهره یا همان ربا شرط لازم و کافی برای سفته بازی یا همان دلالی هست که در جای خود توضیح داده ام .)بنا به گفته کینز"برای هر یک از کالاهای با دوام نرخ بهره ای بر حسب خودش وجوددارد مثلا نرخ بهره گندم- نرخ بهره مس-نرخ بهره خانه و حتی نرخ بهره کارخانه ذوب آهن."اگر مبالغی را در بورس اوراق بها دار از دست داد ولی بعد از مطالعه 33-1929 کینز در اوائل بحران بزرگ عمیق در نظام سرمایه داری و نوشتن کتاب "نظریه عمومی "ثروت زیادی بدست آورد .چرا؟ به دلیل اینکه دست دلالان پشت پرده یعنی سفته بازان بورس را خوانده بود ومطابق قاعده بازی این شیاطین دلال بازی میکرد. حال باید دید که در این مملکت چه تعداد اقتصاددان همردیف کینز داریم که این آقایان توصیه میکنند وارد سفته بازی در بورس شوند و همه برنده باشند؟ با دست بدست کردن اوراق بهادار چگونه سرمایه گذاری صورت می گیردکه می تواند اشتغال زا باشد؟ ضمنا لازم است که به اشتباهاتی که (سهوا و/یا عمدا )در ارزیابیها وتهیه گزارشها ی بورس صورت میگیرد توجه داشته باشید که اخیرا برخی از آنها افشا شدند و به دلیل تاثیر گذاری در درآمد سفته بازها موجب تکدر خاطر ایشان گردید. در حقیقت تعزیه گردان اصلی که نقش اغفال عامه مردم را در بورس دارد همین بازار ثانویه می باشد. بنا بر این است که در شرائط فعلی هر زمان افزایش روند معاملات بورس در این بازار اعلام میشود من شدیدا غمگین میشوم زیرا این گونه تلاشهای باطل و مخرب نشانه ای است مبنی براینکه اقتصادکشور ما نه تنها رشد نداشته و نیز ثابت نیست بلکه به عمق و گسترش گرداب پولی افزوده شده و یکی از مبانی رشد اقتصادی منفی تقویت شده است در حالی که میتوانست و می تواند در مسیر توسعه اقتصادی قرار گیرد. در این مرحله برای روشن تر شدن بحث به توضیح مختصری نیاز هست و آن اینکه (در ساده ترین شرائط و برای یک سهم )از امروز تا فردا چه اتفاق مستمرساعت به ساعت و روزانه ای می افتد که این ورقه فردا گران تر ازامروزفروش میرود؟ آیا در ظرف یک روز سرمایه گذاری بیشتری صورت گرفته؟ آیا سود واقعی شرکت صادر کننده سهم افزایش پیدا کرده؟ آیا شرکت مورد بحث قرار داد سود آور جدیدی بسته که انتظار قیمت بالاتر در فردا وجود داشته باشد؟آیا ستون دارائیهای شرکت ارزش بیشتری را نشان می دهد؟ اگر یکی از این موارد و یا مورد جدید دیگری اتفاق نیفتاده باشد عقلائی نیست که فروشنده بالقوه آنرا نگه ندارد و خود از منافع انتظاری سود نبرد. حالت دیگر آنکه اگر یک فرد عادی که اهل سفته بازی نیست و فقط به فکر سود واقعی متعلق به سهام باشد چه اتفاقی می افتد؟ فرض کنیم که سود واقعی که در آخر سال مالی به هر سهم تعلق میگیرد در صد باشد 30 باشد. فرد دیگری را در نظر بگیریم که همین سهم را خریده و اهل سفته بازی است. بنا براین تا آخر سال صبر نخواهد کرد در صد برده باشد. ولی در بازار ثانویه که همواره فعال بوده درآمدی برابر 100 درصد برده باشد. این دو فرد را در دو حالت فوق در نظر بگیریم نتیجه چه خواهد بود؟ اولا سود نگهداری سهام برای شخص اول کمتر از یک سوم در آمد فرد دوم و از راه سفته بازی هست. چرا؟ برای اینکه فرد اول برای قبول ریسک ساختگی آماده است و فرد دوم آمادگی نداشته و یا اینکه آنرا خلاف معیار های خود می داند. این اختلاف ارزش در دو حالت ارزش پذیرش ریسک ساختگی را نشان می دهد. نکته مهمتر از گرایش به سمت ریسک تصنعی آثار غیراخلاقی آن در جامعه است. فردی که چرخ زندگی او و خانواده اش و اسلاف او با دروغ و جعل گذشته و میگذرد در بلندمدت و بسیار خزنده او و یا خانواده اش افرادی غیر اخلاقی خواهند شد که ما متاسفانه از آن غافل هستیم و فقط فکر میکنیم که با پند و اندرز میتوان آنها را به راه راست هدایت کرد. این افراد در یک جامعه فاسد رشد میکنند همچنین است افراد پاک سیرت که جامعه پاک و اسلامی باعث رشد آن ها خواهد شد. متاسفانه ما سالها است که از آثار مخرب اجتماعی بسیاری از پدیده هائی که در غرب و با سرعت اتفاق می افتدغافل هستیم. تاسف بیشتر در این است که ما در اسلام راهنمائی ها و دستورالعمل های فاخر تر و غیر قابل رقابت داریم ولی چون به ظاهر رایگان به دست ما رسیده است قدر آنها را نمیدانیم. یا به عبارت دیگر از آنها بد دفاع کرده و مقهور عظمت فیزیکی نظام سرمایه داری شده ایم. بحث کلیدی ما بهره(ربا )میباشد بنا براین ضرورت دارد که این سلول سرطانی را که من گاهی آن را به عنوان "اسلحه کشتار جمعی "معرفی کرده ام بیشتر بشناسیم. من در اینجا از نکات ظریف تر برای ادامه بحث صرفنظر میکنم زیرا که قبلا توضیحات لازم داده شده است. ساده ترین تعریفی که برای آن داده شده عبارتست از"ارزش زمانی پول " یعنی تبدیل پول کوچک امروز با پول بزرگتر فردا .بنابراین کالائی در کار نیست و فقط پول با پول مبادله میشود. باید هشیار بود که این عبارت با عبارت ظاهرا مشابه یعنی: یعنی که قیمت کالا در عقد نسیه بیشتر از قیمت همان کالا در زمان حال است. به عبارت دیگر کالا نقد است و قیمت آن در آینده پرداخت می شود. در این حالت کالا وارد معامله میشودکه نباید اشتباه شود زیرا عبارت اخیر در مورد تفاوت قیمت نقد با قیمت نسیه در عقد نسیه مصداق دارد که دراین عقد و به دلیل قاعده فقهی "وللاجل قسط من الثمن "بر میگردد و از نظر اقتصادی نیزبر مبنای عدالت قابل اثبات است. تاثیر مخرب اخلاقی- اجتماعی سفته بازی در بورس اوراق بهاداراز زمان شروع به کار بورس در ایران (پانزده بهمن 46 )گرچه کم اهمیت نبوده ولی باید موضوعات را در ظرف زمانی خودش بررسی کرد هر چه بوده از بحث فعلی ما خارج است. این تاثیر از طریق نرخ بهره(ربا )به جامعه تزریق میشود و بنا به قول اطباء "آهسته رهش "است و زمان میبرد تا اینکه تاثیر واقعی خود را بگذارد. مع الاسف از پس از انقلاب اسلامی نه تنها ربا خواری کم نشده که کارگزاران مردم را با شدت تمام به آن جهت سوق داده ومی دهند. آنچه که از طریق بهره و موذیانه و آهسته در جان و نفس انسانها اثر می گذارد این است که بر اساس یکی از دلائل بهره یعنی "نرخ ارجحیت زمانی" و بدون دخالت تورم مردم "امروزیک سبد کالا را به همان سبد کالا در آینده "ترجیح می دهد. و این یعنی حرص و ولع در مادیات. در اینجا یک فرضیه می توان ارائه کرد به این صورت که ":هر چه بهره طولانی تر و عمیق تردر جان و نفس انسان ها بیشتر رسوخ کند حرص و ولع آنها بیشتر میشود."آیا شواهد تاریخی موید این فرضیه در تمام کشورهای سرمایه داری از جمله ایران مصداق ندارد؟ آثر جانبی حرص و ولع چیست؟ پاسخ آن دوری انسانها از یکدیگر- بی اعتناعی به همنوع-و گسستگی فرهنگ تعاون و برادری که اسلام درحفظ این موارد تاکید فراوان دارد. آیا در اینگونه موارد فرهنگ غرب در این کشور بیشتر تسلط دارد یا اسلام؟ ما متاسفانه فراموش کرده ایم که فرهنگ غربی تا چه حد موریانه وارد در فرهنگ این کشور رسوخ کرده؟ چنین وضعی نمیتواند ادامه داشته باشد. ما در این کشوربرای نسل فعلی و نسلهای آینده به افراد با ایمان- فرهیخته- مسئولیت پذیر-شرافتمند- با حیا- جسور و دانا شدیدا نیازمندیم نه دلال و سفته باز و غیر مسئول. همچنین احتمال داده می شود که شلوغی خیابانهای تهران(و درشهرستانها نیز ممکن است چنین باشد )در تمام مدت شبانه روزرا همین دلالها با داشتن یک موبایل و ماشین تشکیل داده اند زیرا نمی توان باور کرد که این عده عظیم در تهران و شهرستان ها فعالیت مثبت داشته باشند و همزمان رشد اقتصادی منفی داشته باشیم. همانطور که ذکر شد اینگونه فعالیتهای مضرازیک طرف از رشد اقتصادی کاسته و از طرف دیگر توزیع درآمد شهری را غیر متقارن کرده و به نفع سفته بازی می کشاند. مطلب دیگری که کمتر به آن توجه شده و ریشه یابی نشده است رفتار اجتماعی و ادب خانوادگی این نو کیسه ها در تمام نقاط تهران کاملا و با وضوح مشخص است (اقتصاد رفتاری). در برهه های متفاوتی انسانهای شرافتمند ومتواضع و فرهیحته صاحب زندگی مرفه بودند در حالی که مدتی است که این افراد در حال رسیدن به خط فقر هستند زیرا از یکطرف سفته بازی را در شان خوذ نمیدانند و از طرف دیگر از کار شرافتمندانه خود لذت می برند. در این زمان از مجلس یازدهم که شروع به کار کرده است درخواست میشود که به این نکته کلیدی توجه خاص داشته باشد و با مطالعه کارشناسی از تصویب هرگونه لایحه و یا طرحی که به جو و فضای سرمایه داری که مدت ها است سایه نحس آن برجامعه سنگینی میکند جلوگیری کرده و موجب افتخار دوره های آینده مجلس باشد. در این مرحله حساس حداقل کاری که میتوان کرد این است که بر روی عایدی سرمایه اعم از سفته بازی در بورس اوراق بها دار- در زمین و در مسکن مالیات سنگین بالای 90 درصد بسته شود که هزینه مبادله در حدی بالا رود که برای سفته بازان ادامه شرارت تا حد زیادی از بین برود و عواید حاصله خرج هزینه های بیشمار دیگری که سالها است مورد بی اعتناعی بوده گردد. در چنین شرائطی هست که زمانی که مردم راه سفته بازی و تنبلی را به خود بسته ببینند با کمک دولت و مجلس به دنبال کار شرافتمندانه خواهند رفت. موضوع مالیات بر عایدی سرمایه پیشنهاد جدیدی نیست زیرا سالها قبل توسط پروفسور جیمز توبین ارائه شده است .در مورد سفته بازی با ارز و طلا که سیال هستند متاسفانه بانک مرکزی در گذشته و حال نه فقط مانع این کار نشده بلکه با سیاست های عامیانه و غیر علمی خود مردم را بسوی سفته بازی بیشتر سوق داده است . زمانی هست که ریسک و مخاطره طبیعی است مانند ریسک بازار ولی ریسک مورد بحث ما نه تنها طبیعی نیست بلکه مجازی هست و از قمار خانه بورس بیرون آمده یعنی قمار خانه بورس با ایجاد ریسک ساختگی سفته بازان را به دو دسته برنده و بازنده تقسیم میکند. اگر گفته شود که ارزش فروش سهام همین شرکت که بالا رفته است موجب رونق این شرکت می شود این نیز خود اغفال جامعه محسوب می شود. باید توجه داشت که مدیریت شرکت صادر کننده سهام با دارائی های همان شرکت کار میکند نه با بالا رفتن تصنعی ارزش سهام در بورس. دلائل ضعیف و غیر قابل قبولی از طرف متخصصین مالی ارائه میشود مبنی بر این که به دلیل بالا رفتن قیمت سهام شرکت آینده بهتری برای آن رقم خواهد خورد. گر چه فروش بیشتر در کوتاه مدت مفید به نظر می آید ولی در بلندمدت فروش بیشتر و موفقیت بلندمدت در کیفیت کالا و خدمات پس از فروش و استفاده از صرفه جوئی در مقیاس و تکنولژی جدید حاصل می شود. کم نیستند شرکت هائی که قیمت بازاری سهام آنها بسیار بالا رفته ولی در انتها ورشکست شده اند. کدام یک از متخصصین مالی جواب برای این موارد که کم نیستند دارند؟ به همین علت است که ما این متخصصین را با دید خرد و بی اعتناء به بلند مدت میدانیم .مردم یک کشور را نمی توان با ریسک ساختگی در بلند مدت در اغفال و جهل نگه داشت. ما در این بحث وارد محدودیت های اقتصاد اسلامی نشده ایم جز در یک مورد کوچک. یک مورد کوچک دیگر و آن در خصوص مبانی اقتصاد اسلامی هست و آن اینکه چرا و به چه علتی مردم را باید در نا اطمینانی و اغفال نگه داشت؟ آیا در اسلام چنین حقی به کسی داده شده است؟ در ارزشمند ترین دین الهی همچنان که در قانون اساسی کشورمان آمده است قرار است که متصدیان امور کشور مردم را از هر لحاظ در آرامش اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی- و روابط فردی و اجتماعی قرار دهند. فقر- بیکاری- ریا- ربا- تجمل گرائی- چرخش مال در دست ده ای قلیل-بی اخلاقی و قس علیهذا در جامعه اسلامی اگر نگوئیم نباید باشد ولی به ضرس قاطع باید در حداقل باشد.در حالی سال است که هنوز از بیگانگان نسبت به اقتصاد اسلامی برای مسلمانان 40 که ما هنوز بعد از بیش از نسخه میگیریم بلکه هنوز هم برای اغفال عامه آنها را تصمیم گیر می دانیم. عامه مردم بیش از آنکه به دلیل و برهان توجه کنند از شنیده ها پیروی می کنند. در این شرائط آیا باعث تاسف نیست که به مردم سال 400 آگاهی داده نشود؟ وقت این تحول و تغییر اساسی چه زمانی هست؟ ما نگران از این هستیم که بعد از این دولتمردان به مردم آن زمان بگویند "فرصت نکردیم که قدمی برای اصلاح در امور اقتصاد اسلامی برداریم!!" حال چرا از "اغفال" در بازار ثانویه به میان آمد؟ خانم پروفسور جون رابینسون که از مفاخر غیرقابل انکار علم اقتصاد هست هشداری به اقتصاددانان دارد به این صورت:
“The purpose of studying economics is not to acquire a set of ready-made answers to economic questions, but to learn how to avoid being deceived by economists”.
وای به حال مقلدین اقتصاددانان یعنی متخصصین مالیه! مضافا اینکه اوصیه میشود با تسامح فوق العاده محاسبه کنید که اگر کل ارزش پولی تمام معاملاتی که در طی ده سال گذشته در بورس صورت گرفته بعلاوه جمع کل وامهائی که دولت درمدت مشابه برای ایجاد اشتغال پرداخته چه تعداد شغل ایجاد شده است؟ آیا هنوز هم جا دارد که این آقایان مردم را به سوی دلالی و سفته بازی سوق دهند؟ توصیه اکید من این است که ابتدا با حزم فراوان موقعیت فعلی اقتصاد ایران مطالعه شود و سپس مطابق آن نسخه مطلوب نوشته شود. غالب این مبالغ هنگفت وارد گرداب پولی ناشی از سفته بازی در بورس- طلا- ارزوزمین و ساختمان شده و اولین و ساده ترین اثری که میگذارد مانع اشتغال کامل میشود. ما در این مورد دو اسلاید در آخر پیام برای روشن شدن بحث ضمیمه کرده ایم. مورد دوم عبارت است از توانمندی علمی و هدف متخصصین مالیه. در گذشته نه چندان دور در کشور ما و به پیروی از اقتصاد سرمایه داری در علوم اجتماعی فقط رشته اقتصاد وجود داشت سپس از دل اقتصاد رشته های دیگری از جمله تامین مالی بوجود آمد و چندین سال هست که در این رشته متخصصین مالی تربیت می شوند. به این افراد به تعداد محدودی درسهای اقتصادی تدریس میشود در حالی که برای ایشان معلوم نمیشود که برای چه این دروس به آن ها تدریس میشود زیرا انتهای کار ایشان حد اکثرمربوط میشود به یک سازمان (مانند بورس ) یا یک واحد تولیدی کوچک و یا بزرگ. در چنین وضعیتی روشن است که آنها برای بخش بسیار کوچکی از اقتصاد یک کشور مفید هستند. بنابراین منافع این گونه سازمان ها و واحد های تولیدی بر منافع همان جامعه ترجیح داده میشود. بدیهی است که چون این افراد در توصیه هایشان مستقیم یا غیر مستقیم ذینفع هستند به هیچوجه به ادله اقتصاددانان که همواره نسبت به اوضاع اقتصادی کل مملکت و برای بلند مدت توجه خاص دارند اعتنائی ندارند. از این توضیح مختصر در خصوص متخصصین مالی چه نتیجه ای میگیریم؟ نتایج مربوطه عبارتند از: 1- این افراد اقتصاددان نیستند. 2- ایشان جزئی نگر هستند. 3 - این افراد آینده نگر نیستند. 4 - در مورد توصیه های این متخصصین همیشه باید شک کرد. 5- منافع اجتماعی را با حیل مختلف فدای منافع سازمانی میکنند. 6 - به اقتصاددانان عزیز توصیه اکید می کنم که از متخصصین مالی نه تنها پیروی نکرده بلکه با دیدگاه دورنمای اقتصاد کلان ایشان را هدایت کنند. 7- شما اقتصاددانان عزیز نباید از جایگاه رفیع خودتان تنزل کنید حتی اگر هم به دلائلی و علیرغم توصیه های بالا اینکار را انجام دادید ذره ای از مسئولیت شما به عنوان اقتصاددان کم نمیکند . در خاتمه انتظار دارم که مجریان جلسه مربوطه با صداقت کامل به مطالب من هم بپردازند. ضمنا اگر سوال یا سوالاتی برای ایشان در این نوشتار بوجود آمده بدون پروا ولی با رعایت کرامت انسانی با من مطرح کنند. شرائط اقتصادی کشورمان در حدی است که باید صریحا به اینگونه مسائل رسیدگی جدی صورت بگیرد مبادا مسائل اساسی را با تعارف و رو دربایستی پشت گوش انداحت. انتظار میرود همانطور که ذکر شد مشکلی تازه بوجود نیاید که به منجر به ایجاد مشکلات جدید شود. شما اقتصاددانان مسئولیت اجتماعی بزرگی بر دوش دارید که مردم نا آگاه وبی اطلاع را با حقایقی که پشت پرده بورس میگذرد آشنا کرده و راهنمائی کنید. با آرزوی تائیدات الهی دوستدار شما دکتر ایرج توتونچیان www.toutounchian.com پایان/
نظر شما